بازگشت مجدد

سلام

یه چندوقت نبودم

واستون وانشات اوردم اونم چه وانشاتییی

نوشته ی هوش مصنوعی!!

ببینید چیکار کرده!!!

انگلیسیه عمدا ترجمه نکردم که بهم نریزه میتونید از سه نقطه گوگلتون گزینه ترجمه یا ترنسلیتو بزنید که صفحه براتون فارسی بشه

مسابقه لایک و کامنت (پست هری)

سلاممم

قراره یه سری مسابقه داشته باشیم بین دو تا شخصیت هر دفعه

هر شخصیتی که مجموع کامنت و لایکش از اونیکی بیشتر باشه برنده میشه و به قید قرعه به یه نفر که لایک یا کامنت داده بهش فالو و لایک بک داده میشه

(هر شخص فقط یک کامنت مجازه که بزاره وگرنه حساب نمیشه)

طرفدارای هری این پستووو بلاکیددددد و کام بدیدد

مالفوی هدا تو یه پست دیگه واسه شما دراکورم گزاشتم!

اسنیپ و لیلی p2

اسنیپ و لیلی p2

اسنیپ گفت : آخه چطوری؟! امکان نداره!

-درست بعد از اینکه تو از خونه پاترها بیرون رفتی من هم به محل حادثه رسیدم صدای ناله ی ضعیفی شنیدم و دیدم که لیلی داره درد میکشه واقعا عجیب بود! ولی طلسم کامل بهش برخورد نکرده بود و فقط اونو ضعیف کرده بود. اگه به موقع کسی بهش رسیدگی نمیکرد بدون شک کارش ساخته بود. ولی خب عمو ولدی تیرش خطا رفته بود. من اونو آوردم پیش خودم و کمک کردم دوباره سرپا بشه. اون خیلی تو این مدت از لحاظ روحی هم شکسته بود. 

- چرا... چرا این همه سال نیومد خودشو نشون بده یا... بره پیش هری؟

لیلی بالاخره لب به سخن گشود و گفت : بهتر بود وارد نشم من از دور نظاره گر همه چیز بود و اوضاع هم خوب پیش رفته بود... میترسیدم اگه یهو بعد این همه سال پیدام شه هری... معلوم نبود چه واکنشی داشته باشه و میترسیدم همه چیز بدتر شه... الان هم مجبور شدیم که تو اینو بفهمی

- به نظرت اگه الان یهو که همه چیز تموم شده بری پیشش بیشتر پسِت نمیزنه؟!

-واقعا نمیدونم... من خیلی اشتباهات زیادی کردم...

یک ماه بعد 

 

 

ادامه مطلبو بزن دیگه!

اسنیپ و لیلی

اسنیپ و لیلی

بعد از اینکه هری رفت، آرام دست در جیب ردایم کردم و زهر نجینی را بیرون آوردم. 

گردن تیر میکشید با هزار زحمت زهر را سر کشیدم اما امید چندانی نبود...

بعد همه جا تاریک شد...

بیاین ادامه قشنگا:)

ابزار جستجو در وبلاگ بلاگیکس